حساسيت فصلي
بابا كه يكشنبه 4 ارديبهشت رفت ماموريت دخترم كمي كسل بود و فرداش كمي از صبح بدنش داغ بود و هر از گاهي سرفه مي كرد كه صداي سرفه هاش مشكوكم كرد كه دوباره سرماخوردگيش برگشته ... تا شب با شستن دست و پاهاش و دادن قطره استامينوفن و يك بار هم شربت آموكسي سيلين سعي كرديم حالش رو بهتر كنيم ... شب دوباره تب كرد و چند باري بالا آورد ... ميلش به غذا كم شده بود اما همون شير و آبميوه اي رو كه خورده بود همه رو بالا آورد ... حدود ساعت 12 شب چند باري خيلي بالا آورد كه برديمش دكتر ... دير وقت بود و تنها به دكتر عمومي دسترسي داشتيم ... توي درمانگاه دوباره حالش به هم خورد و آب سبز معده ش رو بالا آورد كه من ديگه نتونستم طاقت بيارم و اشكم جاري شد كه عمو خيلي دلد...